-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 بهمنماه سال 1390 22:12
نفس می کشم نبودنت را نیستی هوای بوی تنت را کرده ام می دانی پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است تو نیستی آسمان بی معنیست حتی آسمان پر ستاره و باران مثل قطره های عذاب روی سرم می ریزد تو نیستی و من چتر می خواهم ... هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد در چشمانم لباس سیاه پوشیده... خودم را به هزار راه میزنم به هزار...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 بهمنماه سال 1390 10:14
روزهایی که بی تو می گذرد گرچه با یاد توست ثانیه هاش آرزو باز می کشد فریاد در کنار تو می گذشت ای کاش . .
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 بهمنماه سال 1390 10:12
تویی که هر شب به “خواب”م میآیی! بخوابم، میآیی؟
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 بهمنماه سال 1390 10:08
دلتنگی همیشه از ندیدن نیست لحظه های دیدار با همه ی زیبایی گاه پر از دلتنگیست…
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 بهمنماه سال 1390 10:07
هرگز ندانستم: عشق است یا اعتمادی محض؟ میدانم اما - مثل چاقویی -تا دسته در قلبم فرو رفته
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 بهمنماه سال 1390 10:06
آب خیلی هم مایه ی حیات نیست! پشت سر تو که ریخته می شود مایه ی مرگ است......................
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 بهمنماه سال 1390 09:45
تمام میشوم شبی فقط به من اشاره کن بگو که با منی هنوز اشاره ای دوباره کن ببین برای موندت مرگو بهونه میکنم پای پیاده یک نفس کوچ شبونه میکنم بگو که گم نکرده ام یه آسمون نشونتو سکوت خورشیدو ببین نیمه شبی بدون تو
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 بهمنماه سال 1390 09:38
تو نیستی اما من برایت چای می ریزم...!! دیروز هم که نبودی برایت بلیط سینما گرفتم! دوست داری بخند دوست داری گریه کن و یا دوست داری مثل آینه مبهوت باش مبهوت من و دنیای کوچکم دیگرچه فرق می کند باشی یا نباشی من با تو زندگی می کنم...!!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1390 23:21
دلم که ضعف می کند سفره تنهایی ام را می گشایم ظرف آغوشم را که پر از تنهایی ست با عشق تزئین می کنم ... آذوقه بی تو بودن را که با بغض خوردم دلم سیر می شود از نبودنت....!!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1390 23:18
این روزهایم تو ندارد که من هر روز آخر دنیا را می بینم و هر چه روز می رود شب می آید شب هم که برود دوباره روز از نو ... امـــــا نه تو می آیی نه خیالت می رود و من مانده ام با یک دنیا بی تو بودن
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1390 22:57
دچار که می شوی انتخاب اولین ... آخرین انتخاب است خط خطی اش که کنی المثنی صادر نمی شود و آن وقت است که تا آخرین ایستگاه را باید بدون انتخاب طی کرد و بعد بگویند ... ایستگاه آخر است از دنیا پیاده شوید ... حال که من در انتخابم گزینه ی تو را پر کرده ام مگذار این راه را بی نفس طی کنم ....
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1390 22:53
دلم بی ستون ست عشق، که تیشه میزند؛ تو را حک میکند بر دیواره هاش! قند، آب میشود در دلم از دیدنِ نام و نقشت؛ آنی؛ شیرین دلم عاشقِ فرهاد تیشه در دستِ دلت میشود! امروز دلم را می کنی... مباد روزی دل از من برکنی!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1390 22:51
به خانه می رفت با کیف و با کلاهی که بر هوا بود چیزی دزدیدی ؟ مادرش پرسید دعوا کردی باز؟ پدرش گفت و برادرش کیفش را زیر و رو می کرد به دنبال آن چیز که در دل پنهان کرده بود تنها مادربزرگش دید گل سرخی را در دست فشرده کتاب هندسه اش و خندیده بود. (حسین پناهی)
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1390 21:43
هوا گرفته بود! باران می بارید! و کودکی آهسته گفت: "خدایا گریه نکن! درست میشه........
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1390 21:37
نــه هــوا ابـریـسـت، نـه بـارانی مـی بـارد. پـس بـهـانـه ی دلـم بـرای ایـن هـمـه سـنگیـنـی چـیـسـت...!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 بهمنماه سال 1390 12:17
میزی برای کار کاری برای تخت تختی برای خواب خوابی برای جان جانی برای مرگ مرگی برای یاد یادی برای سنگ این بود زندگی؟؟؟
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 بهمنماه سال 1390 12:06
رسماً استعفا می دهم ... بدینوسیله من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم و مسئولیتهای یک کودک هشت ساله را قبول می کنم. می خواهم به یک ساندویچ فروشی بروم و فکر کنم که آنجا یک رستوران پنج ستاره است. ... می خواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است، چون می توانم آن را بخورم! می خواهم زیر یک درخت بلوط بزرگ بنشینم و با دوستانم بستنی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 دیماه سال 1390 22:33
از دست این نبودنت که عادت نمی شود !! بعضی از آدم ها ... به بعضی چیزه ا عادت نمی کنند!.. مثل من .. به نبودن تو !
-
...
چهارشنبه 28 دیماه سال 1390 22:06
صبر کن سهراب گفـــتــــــه بـــــــــود ے قایـــــق ـــــ ے خواهــــــم ساخــــــت قــــــایــــــــــــقــــــــــــــــت جــــــــــــا دارد من هم از همــــــهـــــمـــــه اهل زمیــــــن دلگــــــــیرم ...
-
شباهت...
چهارشنبه 28 دیماه سال 1390 22:05
چه شباهتے میان ماست تو دل ٬ شکسته اے و من دل شکسته ام
-
...
شنبه 24 دیماه سال 1390 18:56
ببخشید منزل خداست؟ این منم مزاحمی که آشناست هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است چرا به ما که میرسد حساب بنده هایت جداست؟؟ الو الو .... دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست؟؟؟؟ چرا صدایتان نمیرسد کمی بلندتر صدای ما...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 24 دیماه سال 1390 18:44
بیا حواسمان را پرت کنیم مال هرکس دورتر افتاد عاشق تر است. اول خودم حواسم را بده تا پرت کنم.... " کیکاووس یاکیده "
-
..................
شنبه 24 دیماه سال 1390 18:40
یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام ... نه برای تکرار اشتباهات گذشتگان. یادم باشد با کسی آنقدر صمیمی نشوم شاید روزی دشمنم شود یادم باشد با کسی دشمنی نکنم شاید روزی دوستم شود یادم باشد که روزگار خوش است و تنها دل ها ، دل نیست. یادم باشد پاکی کودکیم را از دست ندهم. یادم باشد قبل از هر کاری با انگشت به...