برایت قهوه می ریزم
کمی شیر
دو قاشق شکر...
میگذارم جلویت روی میز
گلدان گل را کنار تر می گذارم... تا بهتر ببینمت
قیافه ی جدی به خودم می گیرم
و با لهجهای که حالا برایِ خودم هم بیگانه است می گویم
قهوه ات سرد میشود
هر کجا که هستی
زودتر به خانه بیا
و همانطور می نشینم تا تو یک روز بیایی...!!