روزهای بی او....

به او بگویید.....

روزهای بی او....

به او بگویید.....

به دیدارم بیا هر شب
در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند


دلم تنگ است.

بیا ای روشن .... ای روشنتر از لبخند

شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها

دلم تنگ است.

بیا بنگر چه غمگین و غریبانه

در این ایوان سرپوشیده وین تالاب مالامال

دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی ها

و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی.


شب افتاده است و من تنها و تاریکم ....

و در ایوان من دیریست

در خوابند

پرستوها و ماهی ها و آن نیلوفر آبی

بیا ای مهربان با من !
بیا ای یاد مهتابی !

نظرات 1 + ارسال نظر
مسافر پنج‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 06:52 ب.ظ http://doncorleone.blogsky.com

دلتنگی
عجب واژه ای

هوا تاریک و شب غوغای بی خواب است.
زمین سرد است وشمع بی تاب بی تاب است.
دلم تنگ است از از این اشکها. زمان قهر است
با ما. زمان کوتاه و عمر کوتاهتر. شب،کوتاه
ولی در دلتنگی شب ها چه بلند هستند و بی پایان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد