هوا گرفته بود!
باران می بارید!
و کودکی آهسته گفت: "خدایا گریه نکن!
درست میشه........
و خدا هم موزیانه زد زیر خنده که پسرم بزار بزرگ شی انچنان حالت و می گیرم تا دیگه اینقدر معصومانه باهام حرف نزنی
و خدا هم موزیانه زد زیر خنده که پسرم بزار بزرگ شی انچنان حالت و می گیرم تا دیگه اینقدر معصومانه باهام حرف نزنی